برگرفته از:
سري كتابهاي نوشته شده، توسط موفقترين مديران مجموعه های پيشرو در جهان.
نويسنده:
حسين صالح نام (مديرعامل هلدینگ رهپویان سبز و باشگاه فرهنگي ورزشي صنعت) دارای لایسنس B از کنفدراسیون فوتبال آسیا و گواهی از فدراسیون پزشکی ورزشی.
تقدیم به همه ی خوانندگان ارجمند
با توجه به تحقيقات به عمل آمده، علت عدم موفقيت و پیشرفت روزافزون مديران آمريكايي، نسبت به مديران باشگاههاي ژاپني و آلماني، نداشتن سازمان و مكاتب مديريتي در اين رابطه ميباشد،تا آنها را در جريان اصلي نظام سازمانهاي تربيتي قرار دهد؛ و به عبارتي از اصول حاكم بر سازمانهاي موفق بياطلاع بودهاند.
امروزه مدیریت در شرايطي قرار دارد، كه در طي كمترين زمان نسبت به گذشته تغييرات پرشتابی داشته است. تغييراتي كه موجب گرديده بسياري از باشگاههاي موفق، حتي از صحنهی روزگار ناپديد گردند.
به همین دلیل است كه باید با اضطراب اعلام نمود که: اگر بخواهيم بمانيم، ميبايست بحران را جدي بگيريم و تغيير نمایيم، آن هم تغييري كه از هم اكنون ميبايست آن را با تمام قوا شروع نمایيم. چرا كه مرحلهی كنوني، مرحلهي «در تقاطع بودن يا نابود شدن» است.
* تفاوت اصولي در نحوهی ديدن، نحوهی برخورد با بازيكنان و پرسنل باشگاه، تفاوت در رقابت نمودن، زيستن درون مرزها و برون آن، تفاوت در ديدن خود و ديگران است.
* دیدن مرزهای در حال گسترش، به حساب آوردن ديگران درون مرزهاي خود، و نسبت به خواستهاي آنان حساس بودن، همکاری در حین رقابت و در رقابت کردن در حين همكاري.
* تواضع داشتن در عين قدرت، و قدرتمندانه تواضع را براي همكاري صميمانهتر، در بين همهی ارکان و اعضا گسترش دادن.
* دیدن ارزشها در خودسازي و تغيير را از خود آغاز نمودن، ديگران را در خودسازي به ياري طلبيدن و با تغيير خود، خود را براي دیگران الگو ساختن (رعایت این موضوع بخصوص در ارکان باشگاه حائز اهمیت است).
* نهراسیدن از انتقاد شدن در این مسیر، انتقادات را به جان خريدن، براي اصلاح خود و ديگران صميمانه تلاش نمودن.
* برخورد با ديگران آنچنان كه خود انتظار داریم با ما برخورد شود. در حقوق اوليهی انساني، انسانها را برابر دانستن، ضمن رعايت سلسله مراتب افراد در سازمان باشگاه.
* تشویق ، حس دوستي و احترام متقابل براي رشد خلاقيتها، و اين احترام را نه تنها در زبان و بيان، كه قلباً باور داشتن.
* باور داشتن به حركت مستمر، و ديگران را به حركت ترغيب نمودن.
* نهراسيدن از شكستها در مسير بهروزي، و، آنها را مخفي ننمودن، حركت را تا انتها تعقيب نمودن و در اين مسير هر روز بهتر از دیروز شدن.
به همه ی بازيكنان و پرسنل باشگاه و خوانندگان معزز:
در پايان فصل بازیهای باشگاهی (آذرماه سال 1383) طرحي به كليهی مجموعهی باشگاه ارائه شد، كه طي آن بتوانيم سبك مديريت باشگاه را بر «مديريت كيفيت» متمركز سازيم. و صحبتی با پرسنل و بازيكنان و مديران مرتبط با مجموعه، جهت قانع كردن آنان برای كار بر روي مقولهی «تغيير» داشتيم؛ که پس از تحقیق و توسعهی فراوان در سال 1399 در ریل خود قرار گرفت. تغيير كردن به اين معناست كه بتوانيم خود را از عادتهاي قديمي، طرق تفكرات و متمركز بودن بر روي كميت (به جاي كيفيت) رهايي ببخشيم. لذا باید نيروهاي خود را همسو كرده و با هم كار كنيم، آنگاه قادر خواهيم بود كه به هدف خود به عنوان باشگاه پيشتاز، جامهی عمل بپوشانيم.
اگر امروز كه به باشگاه نگاهي افكنيم، در مييابيم كه عادتهاي بد ما در باشگاه و بعضی از فرهنگهای ناموزون ما، تعادل بيشتري پیدا کرده است.
شبهاي زيادي بدون اینکه اندكي خواب به چشمانمان برود، به خودخواهيها و رياستطلبيها در داخل باشگاهمان انديشيدهايم. من احساس ميكنم كه همگي ما، حتي خود من، مسئول وضعيت فعلي هستم.
پيش از آنكه خودمان را از مشکلات خلاص كنيم، درك صحيح از اين نكته كه كجاي كار اشتباه كردهايم، ضرورت دارد. فقط و فقط آنگاه است که ميتوانيم تغییر را آغاز كنيم.
ابتدا و پيشاپيش همهی مسائل، نياز به نگرش یا بينشي در قبال آيندهی دور داريم. به جاي آنكه يك سيب را تقسيم كنيم، ميبايد درخت سيبی را بنشانيم كه رشد كند، تا بتوانيم از ثمرات آن به طور فراوان بهرهمند شويم. ما بهرهجويان اين تلاش خواهيم بود، و پاداش آن به باشگاه ما، به ميهن و نسلهاي آتي تعلق خواهد داشت.
متواضعانه به همگي اعلام ميدارم كه من آمادهی مايه گذاشتن از نام و حيات خود در مسير تبديل باشگاه به يك مجموعهی رده اول هستم. من نيز بايد بتوانم تغيير كنم تا اين باشگاه را در مسير توفيقي، كه ميدانم بدان خواهد رسيد، راهبري نمايم.
تغييري با اين عظمت، در كشورهاي در حال توسعه با افكاري سنتي، كار آساني نيست، و تحقق اين تغييرات بدون تلاش و كوشش همهی مجموعه غيرممكن است. من به شايستگي و لياقت شما ايمان واثق دارم، بنابراین از شما ميخواهم كه باشگاهي فعال داشته باشيد. چنانچه با هم در اين تلاش سهيم باشيم، اطمينان دارم كه ميتوانيم باشگاهي پیشتاز، و حتي بنامی در خارج از ايران باشيم. براي سرعتبخشي به اين تغيير ميبايد موانعي را كه ميان افراد و بخشهاي مختلف درون باشگاه وجود دارد بشكنيم، خود را از خودخواهيهاي فردي و جمعي خلاص نموده و نهايتاً سازماني خودجوش و خلاقی را بنيان گذاريم. براي اينكه اين تغيير حياتي ريشه بگيرد، تكتك پرسنل و بازيكنان ميبايد به فرآيند تغيير متعهد باشند.
اگر نتوانید خود را تغيير دهيد، شما توانايي تغيير هيچ چيز ديگري را نیز نخواهيد داشت، و اين امر طي يك شب به دست نخواهد آمد. همچنین به خاطر داشته باشيد كه رمز موفقيت ما، در سازگار بودن ما با يكديگر نهفته است.
فصل اول
چرا پيشگام شدم؟
افکار من، در طول پانزده سالی كه به عنوان مدير باشگاه برگزيده شدهام، با سپري نمودن قرن بیستم، تا حدود زيادي بر جايگاه باشگاه متمركز شده است. به عقيدهی بنده باشگاه در موقعيتي ويژه قرار دارد، به طوري كه بقاي ما به تواناييمان در ظاهر شدن به عنوان يك باشگاه درجهی يك، در اين قرن بستگي خواهد داشت.
بنده بارها اين نكته را به پرسنل و بازيكنان معزز خاطرنشان كردهام، و از ايشان خواستهام كه به كيفيت كار (مديريت كيفيت) توجه خاصی مبذول دارند.
از آنجایی که باشگاه هنوز به جاي كيفيت، به كميت توجه کرده، هر روز سعي بر اضافه كردن نيروهاي آموزشي دارد، و در مديريت نیز كيفيت، صرفاً به حرف زدن، اكتفا كردهايم؛ بعد از پانزده سال هنوز ما نتوانستهايم خود را با تغييرات عظيميكه به تدريج دنيا را دربر ميگيرد، سازگار نماییم.
وقتي به مسئوليتم در قبال آيندهی باشگاه، پرسنل و بازيكنان باشگاه ميانديشم، فكر بروز اين بحران مرا بسيار نگران ميکند. از اوايل تابستان امسال از فكر اضطراري بودن موقعيتي كه با آن روبهرو هستيم بيخواب ماندهام. اگر باشگاه بخواهد همين راه را ادامه دهد، هدف ما كه باقي ماندن و تبديل شدن به يك باشگاه درجهی يك است، تحقق نخواهد یافت، و بعید نیست که به يك باشگاه درجهی 3 مبدل شویم. ما در واقع در لبهی پرتگاه مرگ و زندگي قرار داريم، و اگر ميخواهيم باقي بمانيم، بايد تا 4 ـ 5 سال آينده، بدون توجه به هزينههاي دگرگوني، تغيير كنيم؛ اين آخرين فرصت ما براي تغيير است. به همين خاطر است كه بنده تصميم گرفتهام پيشگام شده، و روند تغيير را از حالا شروع كنم. باشگاه را ميتوان به يك هواپيما تشبيه نمود، اگر هواپيما در طول چند دقيقه پس از بلند شدن از زمين اوج نگيرد سقوط كرده، و يا در هوا منفجر خواهد شد. باشگاه نيز مانند يك هواپيما، تا قرن بيست و يكم بايد به هدف خود برسد. ما در تقاطع بودن يا نابود شدن قرار داريم، شانس سومی وجود ندارد.
تغييرات قرن جديد
به پايان قرن بيستم رسيده، و تغييرات باورنكردني را شاهد بودهايم. اما ذكر اين نكته میتواند جالب باشد كه در پايان هر قرن وقايع مهمي اتفاق افتاده كه دنيا را عوض کرده است، در قرن جدید نيز قالباً ادامه خواهد داشت.
از زمان پيدايش المپيك، انقلابي در صحنهی ورزش به وقوع پيوست، تغييرات زيادي رخ داد، که هنوز هم ادامه دارد. با انقلابي كه در نتيجهی ظهور المپيك صورت پذيرفت، امروزه با تشکیل ليگهايي در سراسر دنيا، ورزش و به خصوص فوتبال وارد مرحلهی جديدي شد. تاكتيكهاي جديدتر و علمي شدن ورزش اين هنر را، به يك صنعت در قرن بيست و يكم مبدل نموده است.
تنها يك باشگاه درجهی يك ميتواند به حيات ادامه دهد.
حتي موفقترين و قدرتمندترين باشگاهها، عليرغم موفقيت و قدرتي كه مدتها داشتهاند، با عدم اطمينان از آينده روبهرو هستند. بسياري از باشگاههاي درجهی يك به سطح باشگاههاي درجهی 2 يا درجهی 3 نزول کردهاند، در حالي كه بعضي از باشگاههاي درجهی 3 ارتقای درجه پيدا كردهاند. اما حقيقت اين است كه تعداد باشگاههايي كه نزول ميكنند، بيشتر از باشگاههایی است كه بالاتر میروند.
اهميت اين بحران كه باشگاه با آن روبهرو است چيست؟
عوامل زيادي وجود دارد كه بقای ما را تداوم میبخشد، فن باشگاهداري از قابليتهاي بسیار مهی است كه اگر درست از آنها استفاده شود، مجموعه را تبديل به يك باشگاه درجهی يك ميكند. البته عوامل منفي هم مسائل و مشکلاتی را بر سر راه متحول شدن به وجود ميآورند، ولی اگر ما با هم كار كنيم، نه عليه يكديگر، ميتوانيم بر این مسائل غلبه کرده، و حتی از آنها در جهت رسیدن به منافع خود بهرهبرداري كنيم، و در حقیقت از تهدیدها، فرصت بسازیم.
استعداد تبديل شدن به يك باشگاه درجهی يك
بيایيد تلاش كنيم تا به يك باشگاه درجهی يك تبديل شويم. بقای باشگاه به تمايل آن، براي تبديل شدن به يك مجموعهی درجهی يك وابسته است. بنده اعتقاد راسخ دارم كه اين باشگاه، حتی فراتر از ايران هم مطرح خواهد شد. درست است كه نميتوان از کل ورزش ايران صحبت كرد، اما ما از يك باشگاه صحبت ميكنيم. توجه به مديريت كيفي و جهاني شدن، باشگاه را به دستیابی موقعيت درجهی اولی قادر میسازد. اين اعتقاد با توجه به استعداد فوقالعادهی بازيكنان، پرسنل، تشکیلات استراتژیک و اهداف باشگاه، به اثبات خواهد رسيد.
هيأتي جامع از استعدادهاي خارقالعاده
20 درصد بازيكنان و 70 درصد پرسنل اين باشگاه بسيار توانمند هستند. آنها تا حدود زيادي پايبند اصول اخلاقي بوده، و داراي وفاداري، هوش و نيز كيفيتهايي مورد نیاز براي بهترين شدن هستند. تناسب اكثريت، درصدي كافي براي رهنمون شدن يك باشگاه به سوي موفقيت است. بنده اينگونه فكر ميكنم كه هر باشگاه يا سازماني، با 5 تا 10 درصد ارکان مؤثر و هماهنگ، متخصص، و متعهد و وفادار ميتواند به مجموعهاي درجهی يك تبديل شود. اما همچنان در تعجبم كه چرا باشگاه ما با چنين پرسنل و بازيكنان مستعدي، هنوز يك باشگاه متوسط هم نیست؟! البته به نظر میرسد با تحقیق و توسعهای که در طول این سالها صورت گرفته به visior (ایمنی) مطلوبتری رسیده، و توانستهایم اهداف بهتر و دست یافتنی برای خود ببینیم، پیشنهادهایی (proposal) بهتر و متناسبتر با وضعیت روز داشته، و به cpm (روش زمانبندی مسیر بحرانی) لازم نزدیک شویم. ما به این درک رسیدهایم که فوتبال میتواند به عنوان یک صنعت مطرح شود، پس با توجه به لزوم بقای باشگاه و تبدیل شدن به یک مجموعهی درجهی یک، نیازمند برنامهریزی تجاری (business plan) قوی هستیم. البته در این رابطه بسیار کار شده، و امیدواریم این امور به بهترین حالت محقق گردد. همهی مسائل مطروحه در این بخش مستلزم سیستماتیک شدن، و بروزرسانی دائمی با روشها و نرمافزارها و … میباشد.
واقعيات موجود
از ابتدای تأسیس باشگاه، برتري كميت بر كيفيت به عنوان اصل مهم و مبتني بر مسائل علمي كه جامعيت علمي دارد، قابل توجه بوده است. شروع کار ارتباط با سازمانها، مربيان و متخصصین امر بوده و سعي شده با توجه به ضعف در مسائل فوقالذكر، در حد بضاعت موجود، جهت عينيت بخشيدن به این بحث تلاش شود، بیشتر كيفيت كار مدنظر قرار گرفته، و تنها به كميت كار، با برنامهای ضعیف پرداخته نشود. لذا در همين رابطه، ايجاد بستر، فضا و شرایطي مناسب برای رسيدن به اين اهداف به نحوي مطلوب پیگیری شده است، تا بازيكنان با تمايل و از روي علاقه وارد مجموعه شده و آنقدر مجموعهی باشگاه کانون توجه و پدیدهی ملی شود، که افراد حقیقی و حقوقی با کمال میل علاقمند مشارکت و همکاری با ما باشند.
خودخواهي و بيتفاوتي
مايلم از فرصت استفاده کرده و قدري بيشتر به مشكلات دروني باشگاه بپردازم. تا آنجا كه به بنده مربوط است، اظهارات مختلفي در مورد بدگماني نسبت به خودم، بازيكنان و نیز پرسنل مجموعه نسبت به همديگر شنيدهام.
اگر قرار باشد بازيكنان و پرسنل باشگاه به بنده اطمينان نداشته باشند، پس باید چه به كسي اطمينان كنند؟! قطعاً با بیاعتمادی به بنده، نمیتوانند به يكديگر نیز اطمينان و اعتماد داشته باشند.
بنده به عنوان مدير باشگاه، به تكتك شما، نسبت به تعهد خودم در رسيدن و حفظ اعتبار و سازماني آزاد اطمينان ميدهم. ما براي رسيدن به اين هدف، بايد خود را از شر رفتارهاي منفي رايج در باشگاه مانند خودخواهي و نامهرباني، خلاص كنيم. از اين گذشته، ما در باشگاه با خودخواهيهاي فردي و جمعي، در تمامي سطوح مواجهيم. براي مثال: حسادت و برخورد بازیکنان و پرسنل باشگاه با بازیکن مستعدی که در تمرین ظهورکرده اشتباه است. بسیاری از رفتارهای ما در باشگاه اشتباه است و تا زماني كه اين خودخواهي در ما ريشهكن نشده، و افراد فقط به فكر منافع شخصي باشند، نمیتوانیم به ديگران كمك كنيم. اگر جلوي پيشرفت ديگران گرفته شود، همه ضرر خواهند كرد.
تجربه به بنده نشان داده است، كه بسياري از پرسنل باشگاه و مربيان نسبت به نقش خود به عنوان يك مسئول مستقيم احساس مسئوليت نكرده، و در صورت عدم موفقيت باشگاه و برنامههايي كه خود تصويب كردهاند، زيردستانشان را مقصر قلمداد مینمایند.
بنده با اينگونه رفتارها، به شدت مخالف بوده، و قوياً از مسئولين ميخواهم كه اشتباهات موجود در شيوهها و رفتارهاي خود را شناسایی کرده، مسئولیت اشتباهات خود را بپذیرند و از زيردستان خود، به طريقي مؤثر و خوب، حمايت نمایند.
سواستفاده قدرتمندان از كساني كه داراي قدرت كمتري هستند، پسنديده نيست. اگر باشگاه ميخواهد يك مجموعهی درجهی اول باشد، بازيكنان و پرسنل بايد فضايل اخلاقي و انساني خود را شناخته، و رعایت کنند.
از نو بسازيم
يكي از اصولي كه ميتواند باشگاه و بازيكن را موفق نمايد، رعايت اصول و ضوابط فيمابين است كه شامل رعايت ضوابط اخلاقي، انضباطي، تعهدات بازیکن نسبت به باشگاه و رشد علمي و عملي كه باشگاه نسبت به بازيكن و شناخت استعدادهاي او میبایست داشته باشد، میشود. رعایت اين امر منافعي براي هر دو طرف دارد، و باشگاه در اين راستا ميبايست بر روي كليهی مسائل بازيكن كنترل داشته، و بهطور مثال: در ترانسفر بازيكن، وضعیت اجتماعی، اخلاقی، تحصیلی و …، و مبالغ قرارداد ايشان حركتهايي مستمر و نظارتي مطلوب داشته باشد.
اصول راهنماي باشگاه
الف) كشف مجدد اخلاقيات و انسانيتها؛
همانگونه كه در بخش قبل تأكيد نموده ايم، باشگاه، براي اينكه از نو متولد شود، بايد تغيير كند. ما نميتوانيم به هدفمان كه تبديل شدن به باشگاهي درجهی اول است، بدون ايجاد دگرگوني، دست بيابيم. نكتهی بعدي اين است كه چه تغييراتي را بايد بپذيريم و چگونه؟
اولين گام، كشف، خصوصياتی چون: انسانيت، اخلاقيات، رفتارها، آداب و اصول كاري میباشد که به هر يك از ما به ارث رسيده است. در گذشته، اين خصوصيات ذاتاً وجود داشت، اما اين ارزشها در دنياي جديد، تا حدودي از دست رفتهاند. مسئوليت تكتك ما، در باشگاه، كشف مجدد اين ويژگيها و ارزشهاست.
باشگاه از نظر داخلي، داراي تشتت و اشتقاق بوده، نوعي بياعتمادي متقابل، خودخواهي فردي و جمعي، اقتدارطلبي و خودمحوري سراسر باشگاه را دربر گرفته است. اين مشكلات ناشي از فقدان روح انسانگرايي و اعتقاد به اخلاقيات میباشد. اگر باشگاه واقعاً مشتاق تبديل به مجموعهاي درجهی اول است، همهی ما بايد اين خصوصيات را بازيابيم. ولی اگر نتوانيم، باشگاه هرگز بيش از يك باشگاه درجهی دوم و سوم نخواهد بود.
ب ) اصول راهنمايي باشگاه
ب) پايبندي به انسانگرايي، اخلاقيات، عادات پسنديده و اصول آداب معاشرت؛ که از نقطهنظر فردي، همهی ما به اصولي معتقديم كه راهنماي زندگي ماست. اصول راهنماي باشگاه بر انسانگرايي، اخلاقيات، عادات پسنديده و آداب معاشرت، مبتني است. بنده این صفات را، مهمترين صفات ارزيابي کرده، و معتقدم كه بايد بيهيچ درنگ و شكستي به آنها دست يابيم.
بازيكنان بايد داراي انسانگرايي، اخلاقيات بالا، و عادات پسنديده باشند. البته اصول آداب معاشرت و حرفهايگري در باشگاه، در كشورهاي گوناگون متفاوت است. بنابراين ما بايد در هر باشگاهي از كشورهاي گوناگون قدم ميگذاريم، اصول آداب معاشرت و حرفهايگري مرتبط با آن را رعايت كنيم. به عقيدهی بنده نميتوان خود را به آساني با اين استانداردها منطبق ساخت، مگر آنكه هم در قول و هم در عمل به آنها پايبند باشيم، تا به موفقيت برسيم. به علت ذاتي بودن اين صفات در اصول راهنماي باشگاه، ما بايد عزممان را براي تبعيت از اين اصول جزم نمایيم. و بايد به گفتههايمان عمل كنيم، زيرا اين تنها راه حفظ باشگاه است. تنها باشگاههايي كه به انسان و انسانيت كمك ميكنند، باقي ميمانند. باشگاههايي كه با فقدان انسانگرايي و اخلاقيات روبهرو هستند، هرگز نميتوانند دوام آورده، و باشگاهي درجهی اول باشند.
ج) انسانگرايي
انسانيت و انسانگرايي شامل حساس بودن، همكاري و تفكر کردن بوده، و به مسئلهی كمك به نيازمندان برميگردد. خصوصيات انساني يك انسان، ناتواني او را جبران خواهد نمود. كار كردن با کسی كه داراي صفات برجستهی انساني است بسيار سادهتر خواهد بود، و همكاري با آنهايي كه فاقد اين صفات هستند بسیار مشكل است، زيرا آنها تنها به نيازهاي شخصي خود ميانديشند. من هيچ كس را به خاطر بيتجربگي و يا اشتباهاتي كه در اثر بيتجربگي مرتكب ميشوند، سرزنش نميكنم، اما فقدان روح انسانگرایي را نيز نمیتوانم تحمل كنم. همهی ما بايد بيشتر بر اعتماد و انسانيت تأکید داشته، و كمتر به دستاوردهاي مالي و مادي تكيه كنيم.
بگذاريد مسئله را واضحتر بيان كنيم: من فقط به سود مادی نميانديشم، بلکه مايلم باشگاه، به نوعي انسانيت واقعي دست يابد. همهی سودها و منافع جهان، به اندازهی دستيابي به اين مهم براي بنده ارزشمند نخواهد بود.
د) اشتباهات بايد جبران شوند؛
چشمپوشي و تجاهل از يك جنايت يا عمل اشتباه، به بدي انجام همان عمل است. اين، رفتاري غيرمسئولانه است كه نبايد ادامه يابد. چگونه ميتوان فقط ايستاد و اشتباهاتي را كه در باشگاه رخ ميدهد نظاره كرد؟
اگر متوجه شويم كه چيزي درست نيست، بايد آن را بيان كنيم. بياييم علاقمندی و نگران بودن به خاطر مجموعه را بياموزيم، فقط آنهايي كه شجاعت كافي براي رويارويي با مشكلات را دارند، ميتوانند بازيكنان و يا پرسنل باشگاهی بوده، و در سطوح بالا قرار گيرند.
هم جملات تشويقي و هم عبارات هشدار دهنده بايد با سخاوت به كار رود، هنگام انجام يك كار خوب، انتقاد از بازيكنان يا پرسنل به اندازهی تشويق آنان، اهميت دارد. همهی اعضاي مجموعه بايد انتقادات سازنده را پذیرفته، و از آن براي پيشرفت كارشان استفاده نمایند.
ما بايد بتوانيم براي عدالت جنگیده، و به يكديگر بياموزيم كه شاديها و غمهاي خود را با هم تقسيم كنيم، كاري غيرانساني است كه تنها به رضايت خاطر خود، دلبسته و علاقمند باشيم.
در حقوق انساني، رتبه و رتبهبندي وجود ندارد
اروپایيان و غربيها سعي چنداني در درك شرايط ديگران نميكنند، اما ما در باشگاه براي درك وضعيت همبازيان و پرسنل بايد نيازهاي موجود را تصور کرده، و دركي متقابل را تمرين كنيم. به عبارتي، هر موقعيتي را از نقطه نظر همبازيان، پرسنل و هواداران … مورد بررسي قرار دهيم.
ما بايد با مردم همانگونه كه توقع داريم ديگران با ما باشند، رفتار کنیم.
پرواضح است که بازيكنان مختلف، مربيان و پرسنل باشگاه با توجه به سطح بازی ، تخصص، و وجهی اجتماعيشان (بهطور كلي)، داراي سطوح تجربي مختلف و ديدگاههاي متفاوت اجتماعي هستند. اما به خاطر داشته باشيد، كه اين تفاوتها، مبتني بر شرايط محيطي بوده وذاتي نيستند. هرگز به علت موقعيت شغلي (چه بازيكن و چه پرسنل) كه احراز ميكنيد، احساس قدرت نكنيد و يا خود را خوار نشماريد. شاید بسياري از اوقات فردي سريعتر از ديگري ارتقای بازي و شرايط اجتماعي را به دست آورده، و احتمالاً درآمد بيشتري را در آن جايگاه كسب نمايد. اما حقوق انساني هر دو يكسان باقي ميماند. حقوق انساني به اين علت كه یک شخص، نسبت به ديگري ، سطح بازي و شهرت بالاتري دارد تغيير نميكند. اگر كسي (چه بازيكن چه پرسنل باشگاه) نتواند تساوي حقوق را بپذيرد، هرگز نبايد او را حمايت كرد، و اگر شخصی از پرسنل باشگاه باشد، نبايد هیچ مسئوليت مديريتی برعهدهاش گذاشته شود.
باشگاهي كه داراي خلاقيتهاي فراواني است، مشروط به اينكه اينگونه خلاقيتها بدون وقفه ادامه داشته باشد، پيشرفت خواهد كرد. بايد محيطي را به وجود آورد كه در آن حس اعتماد و دوستي، احترام متقابل و انسانيت بتواند شكوفا گردد.
اخلاقيات
اخلاقيات در ضمير آدمي است. به گمان بنده بسياري از ما نيازمند آن هستيم، كه بازتاب رفتارهاي اخلاقي خود را ببينيم. مطمئن هستم هنگاميكه بسياري از شما اين مطالب را ميخوانيد قدري عصباني میشويد. ولي اغلب ما اشتباهات خود را در نظر نگرفته، و خيلي راحت، گمان ميكنيم كه رفتارمان بهترين است. اما اگر زماني را براي بررسي اعمال و افكارمان اختصاص دهيم، بيترديد متعجب خواهيم شد. اين ناتواني در رويارويي با لاقيدي اخلاقي، بزرگترين مشكل ماست. همهی ما بايد حتي براي كوچكترين چيزها نيز ارزش قائل شويم. اما اکثراً سهل انگار و اسرافكار هستيم. براي مثال: بازيكن يا پرسنلي كه نميتواند وسايل مربوط به خود را پيدا كند به اين علت است كه وسايل مزبور به جاي صحيح خود بازنگشته، و همچنين است دستورالعمل های تاكتيكي كه توسط بازيكن بيانضباط در جايي نامناسب استفاده ميشود، و اين امر باعث ضرر، اتلاف وقت و نيروي زيادی ميشود. چرا نميتوانيم اشيا را به جاي اصلي خود برگردانيم؟ ما اين موضوع را در خانههاي خود رعايت ميكنيم، پس چرا در باشگاه رعايت نكنيم؟!
اين رفتار بازتابي از فقدان پايبندي به اصول اخلاقي و مسئوليتپذيري است. سرپرستان و مربياني كه اين را ناديده ميگيرند، بيشتر مقصرند. آيا تمام اين اعمال ناشي از بيتفاوتي و لاقيدي نسبت به اخلاقيات نيست؟
رعايت اخلاقيات، در رشد بازيكن و مجموعه اهميت بسزایی دارد. بازيكنان بايد مراقب آنچه انجام ميدهند باشند، و به هنگام رشد، هواداران، مربيان و مسئولين را در قالب تصميمات و خواستههايشان فراموش نكنند.
باشگاههايي كه پايبند اصول اخلاقي نيستند قادر به پيشرفت و همپايي با ديگر باشگاهها به طور مطلوب نخواهند بود. زيرا آنها نسبت به پيرامون خود، كه در بالا ذكر شد درك متقابلي نداشته و بيشتر خودبين هستند.
سرپرستان يا مربيان محيط باشگاه
اين خطاب به همه سرپرستان، مديران و مربياني است كه افرادي زيردست آنان انجام وظيفه ميكنند. مسئوليت شما آموزش همهی كسانيست كه زير نظر شما هستند. شما بايد استعدادهاي آنان را كشف كرده، و به آنها فرصت دهيد تا خود، وظايفشان را به انجام برسانند. همچنين بايد سختكوشی و اندیشیدن را به آنها بیاموزید. اگر در انجام اين وظايف موفق شويد، ظرف سالهای نه چندان دور، كارشناسان و بازيكناني را خواهيم داشت كه ويژگيها و توانایيهاي فني سطح بالایي را دارند. و اين، مسئوليت شما به عنوان يك مسئول است.
رفتار و آداب پسنديده در معاشرت و باشگاهها
رفتارهاي خوب و پسندیده یک ضرورت است. ما آداب و عادات سنتي فردي و خانوادگي زيادي داریم. براي مثال، كوچكترها بايد جلوي بزرگترها دو زانو بنشينند، در مقابل آنها سيگار نكشند، و به اجداد و پيشينيان احترام گذاشته و براي احترام به آنها در روزها و مناسبتهاي خاص، شادي و عزاداري كنند …، همه بايد این قوانین را اجرا كنند، در غير اين صورت گستاخ تلقي خواهند شد. آداب و رسوم در گذشته پيچيدهتر و مشكلتر بود، اما با گذشت سالها، بسياري از اين سنتها سادهتر و عمليتر شدند.
در ايالات متحده ، آداب و رسوم در مناطق و خانوادههاي مختلف متفاوت است، زيرا اين كشور، فرهنگها و اديان مختلفي را در خود جاي داده است. اما روي هم رفته، پيشرفت فردي و فردگرايي در آمريكا اهميت بسياري دارد. جنبههاي فردي هر يك از فرهنگها در طول زمان تغيير ميكند، اما اساس مفاهيم، دستورات و رفتارها تغييرناپذير بوده و اين ثبات، موجب ميشود كه مردم بتوانند با نوعي هماهنگي در كنار يكديگر زندگي كنند. لذا خصوصيات ويژهی هر كشور با كشورهاي ديگر متفاوت بوده، و رفتارها و سنن مخصوص به خود را داراست. رفتارهاي پسنديده، روح نظمپذيري، انضباط و پايبندي به اصول اخلاقي هر فرد به دلیل تعالیطلبی اوست. تنها هنگاميكه همهی اعضای سازمان رفتار مناسبي داشته باشند، نظم و انضباط مثبتی در آن سازمان ريشه خواهد دوانيد. عموماً نه كسي به خاطر رفتار شايسته، جايزه ميگيرد و نه به خاطر رفتار ناشايست تنبيه ميشود. اگر ميخواهيم همزيستي مسالمتآميزي با يكديگر داشته باشيم هر يك از ما بايد رفتارهاي مناسبي داشته باشيم. لذا در اين رابطه شايان ذكر است مربيان، سرپرستان و بازيكناني كه ميخواهند در ایران عزیز یا كشورهاي ديگر فعاليت نمايند، باید به مسائل فوقالذكر توجه نموده و تعاملي بين رفتار، آداب و سنن خودشان و كشورهایی که در آن فعاليت دارند ايجاد کنند؛ كه این خود باعث تسهيل و رشد بيشتر در فعاليت آنها میشود-.
یک نظر بنویسید